نگران نباشید، شما تنها نیستید! به طور معمول ایده خوردن با بسیاری از محدودیت ها می تواند تا حدی باعث ایجاد افسردگی شود. حتی بدون انجام هیچ محدودیتی در غذا خوردن، در بیشتر مواقع، غذا خوردن بیشتر یک الزام است تا پرخوری. یکی از رازهای زندگی شاد، جذب حداکثری شادی از محیط های روزمره اطراف مان است. به قول ساموئل جانسون: «با مطالعه چیزهای کوچک است که بدبختی های ما به حداقل می رسند و شادی را حداکثر می کند.» یکی از بخش های جدایی ناپذیر زندگی روزمره ما غذا خوردن است. آیا راهی وجود دارد تا بدون هیچ گونه تلاش اضافی از خوردن غذای مان رضایت بیشتری کسب کنیم؟ در کتاب شگفت انگیز «خوردن بدون تفکر؛ چرا بیش از آن که تفکر کنیم می خوریم» اثر «برایان ونسینک»، به مطالعاتی اشاره شده است که نشان می دهند زمانی که به توصیف غذاها می پردازیم، استفاده از نام های خوشمزه غذاها باعث می شود که افراد لذت بیشتری از غذای خود داشته باشند و از رستورانی که در ان غذا می خورند لذت بیشتری ببرند. شاید اختلاف قابل توجهی در رابطه با طعم یک غذا وجود نداشته باشد اما تجربه افراد در رابطه با یک غذا می تواند متفاوت باشد، چرا که شنیدن نام یک غذای خاص می تواند باعث بر افروخته شدن تخیلات افراد شود. بر اساس یافته های ونسینک که در کتابش آورده است، موضوعات توصیفی که رستوران ها برای بر افروختن تخیلات ما به کار می گیرند در چهار گروه قرار می گیرند که به عنوان مثال:
- توصیف های جغرافیایی: پیتزای ایتالیایی، خوراک لازانیا ایتالیایی، سالاد سیب زمینی آلمانی
- نوستالژیک: قورمه سبزی مامان
- حسی: کوفته سوئدی با سس شوید، استیک آبدار، خوراک زبان با سس قارچ،
- برند: مثلا؛ مک دونالد، کی اف سی
شاید یکی از بهترین و لذت بخش ترین سرگرمی های برخی از ما خوردن غذاهای معروف رستوران های مورد علاقه مان است و بسیاری از ما خاطرات زیادی از دوران کودکی خود و خوردن غذاهای مورد علاقه مان در رستوران های معروف داشته باشیم. ما هم می توانیم قوه تخیل مان را به تجربیات هر روزه خودمان بیفزاییم تا آنها را غنی تر و رضایت بخش تر سازیم. آیا شما هم تجربه این را داشته اید تا به کمک تخیل یک تجربه را دوباره بسازید و از آن لذت بیشتری ببرید؟ با این گونه تصورها خواهید توانست غذا خوردن را که تنها به یک عادت روزانه
نگران نباشید، شما تنها نیستید! به طور معمول ایده خوردن با بسیاری از محدودیت ها می تواند تا حدی باعث ایجاد افسردگی شود. حتی بدون انجام هیچ محدودیتی در غذا خوردن، در بیشتر مواقع، غذا خوردن بیشتر یک الزام است تا پرخوری. یکی از رازهای زندگی شاد، جذب حداکثری شادی از محیط های روزمره اطراف مان است. به قول ساموئل جانسون: «با مطالعه چیزهای کوچک است که بدبختی های ما به حداقل می رسند و شادی را حداکثر می کند.» یکی از بخش های جدایی ناپذیر زندگی روزمره ما غذا خوردن است. آیا راهی وجود دارد تا بدون هیچ گونه تلاش اضافی از خوردن غذای مان رضایت بیشتری کسب کنیم؟ در کتاب شگفت انگیز «خوردن بدون تفکر؛ چرا بیش از آن که تفکر کنیم می خوریم» اثر «برایان ونسینک»، به مطالعاتی اشاره شده است که نشان می دهند زمانی که به توصیف غذاها می پردازیم، استفاده از نام های خوشمزه غذاها باعث می شود که افراد لذت بیشتری از غذای خود داشته باشند و از رستورانی که در ان غذا می خورند لذت بیشتری ببرند. شاید اختلاف قابل توجهی در رابطه با طعم یک غذا وجود نداشته باشد اما تجربه افراد در رابطه با یک غذا می تواند متفاوت باشد، چرا که شنیدن نام یک غذای خاص می تواند باعث بر افروخته شدن تخیلات افراد شود. بر اساس یافته های ونسینک که در کتابش آورده است، موضوعات توصیفی که رستوران ها برای بر افروختن تخیلات ما به کار می گیرند در چهار گروه قرار می گیرند که به عنوان مثال:
- توصیف های جغرافیایی: پیتزای ایتالیایی، خوراک لازانیا ایتالیایی، سالاد سیب زمینی آلمانی
- نوستالژیک: قورمه سبزی مامان
- حسی: کوفته سوئدی با سس شوید، استیک آبدار، خوراک زبان با سس قارچ،
- برند: مثلا؛ مک دونالد، کی اف سی
شاید یکی از بهترین و لذت بخش ترین سرگرمی های برخی از ما خوردن غذاهای معروف رستوران های مورد علاقه مان است و بسیاری از ما خاطرات زیادی از دوران کودکی خود و خوردن غذاهای مورد علاقه مان در رستوران های معروف داشته باشیم. ما هم می توانیم قوه تخیل مان را به تجربیات هر روزه خودمان بیفزاییم تا آنها را غنی تر و رضایت بخش تر سازیم. آیا شما هم تجربه این را داشته اید تا به کمک تخیل یک تجربه را دوباره بسازید و از آن لذت بیشتری ببرید؟ با این گونه تصورها خواهید توانست غذا خوردن را که تنها به یک عادت روزانه